بازخواني پرونده سياسي شوراي اول شهر تهران و نگاهي به دلايل توصيه بزرگان به پرهيز از سياسيکاري در خدمترساني به مردم
سياسيكاري با شوراي اول چه كرد
تاریخ انتشار:شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۴۰
هفتم اسفندماه سال 1377 بود که اولين دوره انتخابات شوراهاي اسلامي شهر و روستا باشد برگزار شد. هر چه دولت هفتم اميد زيادي به شوراها دوخته بود اما در پايتخت، شوراي شهر تهران نه تنها نتوانست آن چيزي شود که دولت دنبالش بود بلکه مصداقي شد از سياستزدگي، اختلافات و چند دستگيهايي که هيچگاه مويد توسعه سياسي نبود و نشد. اما اتفاقات آن سال آينه عبرتي شد براي آنها که راه شورا و شوراياري را در تهران و ساير شهرهاي کشور ادامه دادند. اين گزارش تلاش ميکند آفتهاي کار سياسي را در اموري بررسي کند که کاملا فني و تخصصي هستند؛ آفتي که ميتواند ريشههاي هر مشارکت اجتماعي را بخشکاند و مردم را از مسئولان نااميد کند.
داستان تلخ شوراي اول شهر تهران
بعد از شکل گيري شوراي شهر تهران و تعيين هيات رئيسه، نوبتي هم که بود نوبت انتخاب شهردار شد. شروع به کار شورا و اقدام براي انتخاب اولين شهردار منتخب در شرايطي بود که غلامحسين کرباسچي شهردار سابق تهران، در خصوص پرونده معروف شهرداري در زندان بود. رئيس شورا و چند تن ديگر از اعضا معتقد بودند که اين جمع بايد با انتخاب کسي که کرباسچي توصيه ميکند، راه او را ادامه دهد. گروه ديگر در عين بزرگداشت شهردار سابق تهران و تاييد وي و اعتراض به سرنوشتش، نگاه به آيندهاي دوخته بودند که بايد با کمترين تشنج همراه باشد و نخستين تجربه مديريت شورايي را به خطر نيندازد.
چنين بود که شوراي شهر اعلاميهاي صادر کرد و از مردم خواست کساني را که براي اين مقام توانايي دارند، معرفي کنند. حاصل اين فراخوان اعلام نام 74 نفر بود. هر نامزدي که بتواند در راي گيري مقدماتي 5 راي بياورد، در فهرست نهايي قرار ميگرفت و بدين ترتيب 9 نفر از جمله محمد عطريانفر، محمد حقاني، تقيزاده، محمد غرضي، دانش آشتياني، ابراهيم اصغرزاده، سهيلا جلودارزاده، شهاب گنابادي و عزت الله سحابي به ليست نهايي راه يافتند.
انتخابات برگزار شد. نتيجه حکايت از تکيه دانش آشتياني نامزد موردنظر اصلاحطلبان بر کرسي مديريت شهري داشت. او که 9 راي چپيها و مشارکتيها را در برابر 6 رأي کارگزارانيها از آن خود کرده بود نتوانست نظر مثبت طيف اقليت را که دبير کل خود را در زندان ميديد، جلب کند؛ نارضايتي که در نهايت چارهاي جز تهديد سياسي را پيش روي رئيس شورا قرار نداد. عبدالله نوري که رهبري کارگزاران را در شورا برعهده داشت، چاره کار را در تهديد به استعفا ديد و متن استعفاي خود را با اين توجيه که «حالا که چنين انتخاب ضعيفي براي شهرداري تهران صورت گرفته، ديگر نيازي به يک رئيس شوراي شهر قوي هم نيست!» تحويل محمد عطريانفر داد.
اين استعفا باعث شد که اعضاي شورا توافق کنند چهرههاي خارج از ليست 9نفره را نيز مورد بررسي قرار دهند. روز بعد در جلسه شورا نام «بهزاد نبوي» از چهرههاي سياسي صاحبنام به عنوان گزينه مدنظر برده شد. در اين رايزنيها در حالي که صحبت سر انتخاب بهزاد نبوي به عنوان شهردار تهران بود به يکباره و بدون هيچ پيش زمينهاي «محمد الويري» به عنوان شهردار منتخب معرفي و حکم تائيديه خود را از وزارت کشور دريافت کرد.
آغاز اختلاف و تنش سياسي
داستان اختلافات سياسي و دسته بنديهاي درون جناحي در فرايند انتخاب شهردار، در ماهها و سالهاي بعد هم ادامه يافت. دسته بنديها به تدريج علنيتر شد و اختلاف بين شوراي شهر و شهرداري روزبه روز بيشتر و بيشتر شد؛ تا جايي که منجر به شکايت طرفين به دستگاه قضايي و طرح سوال، استيضاح و در نهايت استعفاي الويري شد. بعد از استعفاي الويري، ملک مدني بر کرسي مديريت شهري تهران تکيه زد اما اين پايان ماجراهاي شوراي اول شهر تهران نبود و رابطه شوراي شهر با دومين شهردار منتخب هم چندان به خوشي و تعامل نپاييد و به زودي اعتراضها و انتقادها از ملک مدني آغاز شد.
تصميم او بر توقف فروش تراکم -در حالي که او خود ابتدا از موافقين و حاميان فروش تراکم بود- آن هم بدون نظر و هماهنگي با شوراي شهر باعث طرح سوالات زيادي از شهردار تهران شد. اما توضيحات ملک مدني سوال کنندگان را قانع نکرد. درگيري ميان اعضاي شوراي شهر با شهردار تهران در طول 8 ماه به اوج خود رسيد به طوري که دو دستگي ميان اعضاي شورا منجر به عدم تشکيل جلسات اين شورا شد.
اختلافات به هيات حل اختلاف استان و مرکز منتقل شد اما اين هياتها هم کارگر نيفتاد و آنچه نبايد ميشد، شد؛ شوراي شهر تهران منحل شد. خيليها علت اصلي انحلال شوراي اول را در دل شورا جستجو کردند؛ از جمله اشرف بروجردي نماينده دولت در هيات مرکزي حل اختلاف تهران. او در اين باره ميگويد: «شوراي تهران را خود شورا منحل کرد، نه وزارت کشور. هر 10 روز يک بار بايد جلسه شوراها برگزار ميشد ولي به دليل اختلافي که بين دو جناح دروني شورا وجود داشت، جلسهاي برگزار نشد.»
پرهيز از سياست زدگي و بازيهاي سياسي تاکيدي است که اين روزها دائما درِ گوش شوراياران زمزمه ميشود. به گفته احمد حکيميپور عضو شوراي شهر تهران، سياستمدار اصلاحطلب و عضو شوراي مرکزي مجمع نمايندگان ادوار مجلس شوراي اسلامي ساير مطالبات در آن اثنا قرباني مطالبات سياسي شد. او با تاکيد بر اينکه جهت گيريهاي سياسي و مواضع سياسي در تصميم گيريها نبايد اولويت داشته باشد ميگويد: در پارلمانهاي مردمي منافع حزبي و جناحي نبايد مبناي تصميمهاي شوراي شهر باشد.
سياستزدگي تهديد جدي پيش روي شوراياريها
بعد از شروع به کار شوراهاي اسلامي شهر و روستا اين تشکل مردمي در پايتخت مولودي داشت بنام شوراياريها. پارلمانهاي محلي و مردمي که قرار بود با پيگيري امور مردمي زمينه رفع مشکلات شهري را در محلهها با بهرهگيري از توان و مشارکت مردمي تسريع کنند. از وقتي شورايايها تشکيل شدند و فعاليت خود را در قالب تشکلهاي مردم نهاد در محلههاي مختلف شکل دادند بهرهگيري از ظرفيت اجتماعي و محلي اين مجموعهها براي کسب آراء بيشتر همواره در اولويت کاري کانديداهاي انتخابات مختلف قرار گرفت؛ مسئلهاي که همواره به عنوان يک تهديد جدي پيش روي شوراياريها مطرح بوده و هست.
شوراياران خود را حفظ کنند
مرتضي طلايي که کارنامه شوراي اول شهر تهران را خوب از حفظ است همواره ميکوشد با تاکيد بر شوراياران به عنوان نمايندگان و برگزيدگان مردمي که هدف اصلي از انتخابشان انجام امور فني در راستاي توسعه شهري بوده از ورود به مباحث سياسي دوري کنند. استدلال طلايي در اين تاکيد هم تهديد انسجام دروني شوراياران در سايه مباحث سياسي است. او ميگويد «ورود شوراياران به مباحث سياسي انسجام دروني آنها را بر هم ريخته و اجازه نميدهد وحدت رويه در اين مجموعهها تداوم داشته باشد.»
فضاي سياسي به نفع هيچکس نيست
خيلي از کاشناسان سياسي و اجتماعي معتقدند غلبه روح سياسي بر تشکلهاي مدني مردم نهاد برابر با مرگ کارکردهاي اين تشکل هاست. رئيس شوراي اسلامي شهر تهران نيز با تشريح آفتهاي سياستزدگي در بدنه شوراي اسلامي همواره ميکوشد با تاکيد بر ضرورت پرهيز شوراي اسلامي شهر تهران از مباحث سياسي اعضاي شوراي شهر را از اين آفت دور کند. مهدي چمران معتقد است فضايهاي سياسي به وجود آمده به نفع هيچ کسي نيست و شايسته است وظيفه اصليمان که همانا خدمتگزاري به مردم است را انجام دهيم.
شايد براي پايان اين گزارش جملاتي بهتر از بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع هئيت دولت در سال 92 نباشد که فرمودند: «شاخص دوّم [دولت اسلامي]، مسئله خدمت به خلق است؛ روحيه خدمت، که اين گفتمان اصلي دولت اسلامي همين خدمت است؛ اصلاً فلسفه وجود ما جز اين نيست؛ ما آمدهايم خدمت کنيم به مردم و هيچ چيز نبايد ما را از اين وظيفه غافل کند. البتّه ما هر کداممان دلبستگيهايي داريم، سليقههايي داريم؛ در زمينه سياسي، در زمينه مسائل اجتماعي، دوستيهايي داريم، دشمنيهايي داريم، اينها همه حاشيه است؛ متن عبارت است از خدمت؛ نبايد بگذاريم اين حواشي بر روي اين متن اثر بگذارد. و يک نکتهاي که در اين زمينه خدمت هست، اين است که وقت محدود است... »
کد مطلب : ۶۶۴