نایب رئیس شورای اسلامی شهر تهران تاکید کرد: من معتقدم هنوز ذهن مردم در رابطه با حقوق های نجومی و املاک نجومی اقناع نشده است و باید خیلی کار شود.
سردار مرتضی طلایی با حضور در برنامه دستخط به سوالات مجری این برنامه تلویزیونی درباره وقایع کوی دانشگاه در سال ۸۲ و همچنین حقوق های نجومی و املاک نجومی پاسخ داد.
یکی از دغدغهها و ناراحتیهای مردم تهران در اواخر پائیز و اوایل زمستان آلودگی هوا است. از شما اظهار نظری خواندم که گفتید تا زمانی که فرهنگ استفاده از حملونقل عمومی حل نشود و برای مردم فرهنگ نشود، نه قضیه ترافیک حل میشود و نه آلودگی هوا حل خواهد شد. آقای طلائی ما حملونقل عمومی خوبی هم نداریم.
اگر با همان فضایی که بخشی را شما اشاره کردید، بخواهم یک بار دیگر دیدگاه خود را عرض کنم، ما امروز باید هزینه انباشت ناکارآمدیها و بیتوجهی به قوانین، عدم اجرای قوانین، روزمرگی در اداره جامعه و مدیریت اجرایی را پرداخت کنیم. بدون شک فردا هم همانند امروز اگر این روال ادامه داشته باشد، دیگران باید هزینهها را پرداخت کنند.
خیال همه را راحت کردید.
در جایی عرض کردم از نگاه بنده ما یک مشکل بیشتر در کشور نداریم، آن هم بحران مدیریت است. ما قانون برای بحث آلودگی هوا داریم. ما برای حوزه حملونقل و ترافیک قانون داریم. قانونهایی از سالهای قبل داریم. برای دیروز و امروز هم نیست که چه اتفاقاتی باید برای کدام بخشها انجام بشود تا ما شاهد چنین روزی نباشیم.
متاسفانه به صراحت عرض کنم، دولتهای محترم به دلایل گوناگون موضوع در اولویت نبوده است. از نگاه خودشان مسئله از نگاه اول برخوردار نبوده است ولی به یک نوعی دیگر یک نوع چندگانگی در مدیریت کشور وجود دارد. گویی مدیریت شهری یک جزیره مستقل از دولت به فرض مثال دیده شود یا دولت مجموعه مستقل از مدیریت شهری دیده میشود و این عوامل در کنار یکدیگر وضع امروز را برای ما ایجاد کرده است که نه در تهران، بلکه در بسیاری از کلانشهرها و شهرهای بزرگ ما وضعیت بسیار بد و نابهسامان و غیرقابلقبول را در وضعیت هوا داریم.
فقط باید بنشینیم و نگاه کنیم باران و برفی بیاید؟
علت را بدانیم که اگر بخواهیم وضع موجود اصلاح بشود دو گزینه را باید برای شهر تهران انتخاب کنیم. گزینه اول، شهر تهران نیازمند یک مدیریت یکپارچه است. این مجمعالجزایری که در تهران وجود دارد و هر دستگاهی را به سمتوسوی خود میکشاند نتیجه اش این وضعی است که الان مشاهده میکنید. با فرضِ بودن منابع هم مشکل داریم.
لایحه مدیریت یکپارچه را به دولت دادند؟
خیر. البته از قانون برنامه سوم یک مصوبهای را مجلس گذراند که ۲۴، ۲۵ ماموریت را از دولت جدا کنند و به مدیریت شهری بدهند و یک فرآیندی را طی کنند تا برسد. اما متأسفانه همان هم اجرا نشد. می خواهم عرض کنم که گره مشکلات تهران در گرو داشتن مدیریت یکپارچه شهری است. همچنین باید هزینه های وجود دولت در تهران پرداخت شود. میزان بدهی که دولت به شهرداریها دارد برای ادوار گذشته است و کاری به این دوره و دورههای قبل ندارد.
این بدهی چه میزان است؟
الان میگویند ۱۳ هزار میلیارد و حتی تا ۱۴ هزار میلیارد هم برآورد شده است.
فرض کنید نصف این بدهی داده شود. چه اتفاقی رخ میدهد؟
به هر حال با این میزان میتوان حملونقل ریلی را که در حال حاضر ۱۷۰ کیلومتر است، افزایش داد و ۱۰۰ کیلومتر هم تا سال آینده اضافه کرد. اگر بخواهیم به آن سطح از استاندارد برسیم که مردم مشکلی نداشته باشند، به چیزی حدود هزار کیلومتر مترو در تهران نیازمندیم، تازه این زیرزمین است. روی زمین باید به تعداد ایستگاهها، سامانههای حملونقل عمومی از مترو به ایستگاههای بعد برای توزیع جمعیت داشته باشیم که الان نداریم. الان به جزء یک تعدادی از ایستگاهها، خیلی از ایستگاهها پایانههای حملونقل زمینی را از ایستگاههای مترو به ایستگاههای دیگر ندارد. در کنار همه اینها یک حلقه مفقوده در تمام اقداماتی که در کشور انجام میدهیم را به آن اضافه کنید، آن هم این است که ما برای مداخله مردم، مشارکت مردم و درگیر کردن مردم برای حل مشکلات باید یک برنامه داشته باشیم که نداریم.
مدیریت اجرایی کشور یک مدیریت بسته، درونگرا و تمرکزگرایی است که دوست داریم همه چیز در انحصار خودمان باشد. حتی خودمان در شورای شهر و حتی در شهرداری.
به اظهارات اخیر مسئولان محیط زیست واکنشی نشان داده بودید که ساختوسازهایی که در تهران صورت گرفته است، یکی از دلایل آلودگی تهران است و شما گفته بودید این نوعی فرار به جلو است. واقعا فرار به جلو است؟ چون بعضی می گویند ساخت و ساز به خصوص در غرب تهران جریان هوا را مختل کرده است.
این سخن بارها گفته شده است. این که ساختوسازها و بلندمرتبهسازیهای غرب تهران در وضع موجود بی تاثیر نبوده است. اما در حد اظهارنظر افراد بوده و هنوز هیچ گزارش کارشناسی دریافت نکردیم. البته می توانیم این موضوع را بر حسب منطق به عنوان یک نقطه قابل بررسی بپذیریم، چرا که مسیر باد تهرانغرب به شرق است، طبیعی است که ساختمانهای بلندمرتبه سرعت باد را کاهش میدهد.
ولی نکته اینجا است که آن کسی که این سخنان را میگوید، پیش از این در شورای شهر بود و اظهارات دیگری می کرد. بنده دیروز در مسند رئیس پلیس تهران بودم و امروز در عضو شورای شهر هستم. آیا نگاه بنده به مقوله امنیت اجتماعی و امنیت عمومی مردم باید تغییر کند؟ نباید فرق کند. این سوی میز و آن سوی میز ندارد.
این همان ایراداتی است که به ما وارد میشود. همین جاست که ما دچار نوعی دوگانگی میشویم که امروز در این سوی میز یک موضع را داشته باشیم و در آن سوی میز موضعی دیگر را داشته باشیم. یادم هست این دوستان در دوره قبل شورای شهر تهران حضور داشند و مکرراً در مورد موضوع آلودگی تهران موضعگیری می کردند. تمام هجمه ها هم علیه دولت آن زمان بود. می گفتند که دولت در انجام وظایف و تعهدات خود نسبت به موضوع محیط زیست و آلودگی هوا قصور کرده است و این وضعیت به وجود آمده است.
آن زمان بنزین و خودرو و امثال اینها را مثال می زدند. کمتر به یاد دارم این عزیزان اظهارنظر کارشناسی کرده باشند که شهرداری را عاملی برای این وضعیت بدانند. حالا چه اتفاقی افتاده که در دولت نشسته و بگوییم که شهرداری عامل این موضوع بوده است؟
از املاک نجومی چه خبر؟
من به چیزی به نام املاک نجومی اعتقاد ندارم.
واقعا اعتقاد ندارید؟
خیر. این یکی از همان نوع بدهبستانها یا تقابلهای سیاسی بود که متاسفانه در این موضوع به وجود آمد. همان زمان که موضوع مطرح شد به دوستان عرض کردیم که اولاً طرح مسئله به این شکل کار خوبی نیست. چرا که ما خاطره تلخی از ورود شورای شهر تهران به این چنین مباحث جنجالی در مسائل حسابرسیهای مالی داشتیم. چند ماهی به شدت یک التهاب در فضای جامعه و شورا بود.
همان زمان به دوستان عرض کردیم اگر این درست است، مجرای قانونی داریم و باید دنبال کنیم. کسی نمیتواند منکر وجود تخلف و رانتخواری و سواستفاده در شهرداری باشد. حتماً هست و بنده به عنوان کسی که در جامعه زندگی می کنم اعتقاد دارم که در شهرداری زمینههای سواستفاده و خلاف و رانتخواری و مسائل مالی و ... وجود دارد.
در کنار این چیز دیگری هم گفته بودید که من زیربار نمیروم که بگویند مثلاً اقای قالیباف مفسده اقتصادی دارد.
بله. هنوز هم بر این باور هستم.
این را جمع کنید یک معنایش این میشود که آقای قالیباف نمیتواند زیرمجموعه خود را جمع کند.
نمی تواند؟
نمی تواند به درستی زیرمجموعه اش را اداره کند. یک معنی این میشود که آن هم با مدیریت آقای قالیباف خیلی بعید به نظر میرسد.
ما که نمیتوانیم برای آقای قالیباف یک مقام عصمت قائل شویم. آقای قالیباف همچون دیگر مدیران است و من که بیشتر از دوستان از نزدیک با ایشان کار کردم، این روحیه را در ایشان همواره دیدم که اشتباهات خود را میپذیرد و همواره اعتراف به این داشته است که من هم ممکن است در تصمیمگیری و در اقدام دچار خطا و اشتباه شوم.
این خبر توسط برخی از دوستان شورای اسلامی شهر تهران و به طور مشخص یک نفر از اعضای شورای شهر تهران طرح مسئله شد و اخبار به بیرون رفت و در اختیار رسانهها قرار گرفت. این یک امر خیلی غیرقابل قبول و ناپسندی بود و میتوانم بگویم عموم شورا این امر را تقبیح کردند و حتی تا مرحلهای که دوستان پذیرفتند از دوستانی که بابت این نوع انعکاس خبر به آبرو و حیثیتشان در شورای شهر تهران آسیب وارد شده است، عذرخواهی شود. چرا که یک خبر خام بیرون رفت.
نکته دوم این که گزارش آمده است که چنین اتفاقی رخ میدهد. گزارش خام و اولیه است. ما به دوستان عرض کردیم که کشور قانون دارد. اگر شهرداری و آقای قالیباف و به مالتبع آن، از شخص خود آقای قالیباف تا بقیه مدیران شهرداری، اگر کسی تخلفی کرده با او برخورد کنند. اگر در شورا کسی تخلف کرده است با او برخورد کنند مگر اعضای شورا مصونیت از خطا دارند یا اگر خطا کردند نباید مورد مواخذه قرار گیرند؟
به دوستان اولین توصیه این بود که تک تیم مشترکی از قوه قضائیه، سازمان بازرسی و شورای اسلامی شهر تهران تشکیل دهیم و این گزراش را بررسی کنند و نتایج که مشخص شد همه تمکین کنند. با کمال تاسف با کشاندن موضوع به مسائل سیاسی نتیجه این شد که ضربه هولناکی از نگاه بنده به اعتماد مردم که اصلیترین سرمایه مدیریت کشور در هر سطحی است، وارد شد.
امروز کماکان علیرغم این که قوه قضائیه گزارش را به صراحت داد و بالای ۹۰ و چند درصد از این گزارش را رد کرد و تائید کرد که اینها همه قانونی بوده که انجام شده است، اما هنوز در جامعه مورد سوال هستیم که از املاک نجومی چه خبر؟
به عنوان کسی که با مردم ارتباط دارید، افکار عمومی در این موضوع اقناع شدند؟
خیر. من به خود دکتر قالیباف هم یک بار عرض کردم که درست است قوه قضائیه گزارش را رسیدگی کرد و نظر داد اما ما دور از افکار عمومی نیستیم و دور از بدنه مردم نیستیم و با مردم زندگی میکنیم.
سر قضیه حقوقهای نجومی مردم نظر خود را می گویند و دلخور میشوند و حرفهای خود را میزنند، رهبری بیش از دو سه بار تأکید می کنند. در نهایت میگویند مردم اقناع نشدند. سر املاک نجومی هم میگویید ذهن مردم اقناع نشده است.
من معتقدم هنوز اقناع نشده است و باید خیلی کار شود.
خیلی به اعتماد مردم لطمه میخورد. این که شبکههای اجتماعی اخبار دروغ دارد قابل قبول است، ولی از این همه اخباری که میرسد، مردم قرار است با این هجمه چه کنند؟ مردم نظام خود را قبول دارند و در بزنگاهها میآیند و همین الان هم حضور دارند. مدافعان حرم چه کسانی هستند؟ جوانان ما هستند که در آن سو از مرزهایشاندفاع می کنند . این دلخوریها میماند.
مردم ما حساب عملکرد مدیریت و مدیران را از حساب انقلاب و نظام و رهبری جدا میبینند. اگر چه این را هم باید بپذیریم اگر ما نتوانیم کارآمدی دین را و اثبات کارآمدی دین را در جامعه خود با مدیریت خود نشان دهیم، آن زمان نمیتوان به مردم گفت به مدیریت دینی و انقلابی هم اعتقاد داشته باشید.
در جایی گفته بودید شهرداری نیاز به دیوان محاسبات دارد.
بله. این درخواست را دادیم. این پیگیری را کردیم. این گفتوگو را داشتیم. کماکان هم بر این باور هستم که برای شهرداری تهران ما باید چند کار انجام دهیم. اول این که کل قانون شهرداریها را بازنگری کنیم. در قانون فعلی شهرداریهای ما مثل این است که یک ساختمان را فرض کنید و سه نفر مهندس کارشناسی ارشد مهندسی را بفرستید با رشته شهرسازی و بخواهید تخلفات این ساختمان را خارج کنند. سه مهندس ساختمان با سطح تحصیلات یکسان بر سر یک ساختمان سه گزارش متفاوت میتوانند به شما بدهند.
اگر بپذیریم که قانون شهرداریها به اصلاح نیاز دارد، به خودی خود ورود به اصلاح قانون شهرداریها را پیدا می کنیم و از جمله به جاهایی که برخورد میکنیم یکی مربوط به دیوان محاسبات، یکی مربوط به حوزه خود شوراها است که شورهای ما از دو بخش در حال حاضر ناکارآمد هستند. یک در امر نظارت شوراها ناکارآمد هستند و دیگری در امر مطالعات و پژوهش ها.
در جایی هم گفته بودید شهرداری بهتر است زیر نظر وزارت امور اقتصادی و دارئی باشد تا وزارت کشور.
در مورد اقتصاد شهری یک رابطه و نسبتی باید بین مدیریت یکپارچه شهری با سیستم اقتصادی کشور تعریف شود. از این منظر باید راهکار پیدا کرد. اگر قرار بر این باشد که شهرداریها بخواهند با رویه فعلی که فقط باید پول از جیب مردم درآورند و هزینه اداره شهر را صرف استقرار دستگاه های دولتی در شهر کنند پس چه بهتر شهرداریها پیوست دولتی شوند، حداقل دولت بگوید برای اداره شهر باید پول بدهم.
این سزاوار نیست که از جیب مردم پول دربیاوریم و بدهیم برای هزینه استقرار هزینههای دولتی و هزینههای آنها در شهر تهران.
در جایی هم اظهارنظری داشتید که اگر مدیریت شورای شهر خوب عمل نمی کرد، شورای شهر چهارم هم به سرنوشت شورای شهر اول دچار و منحل میشد. واقعاً اوضاع این اندازه خراب است؟
چند صحنه در شورای شهر در سه سال گذشته رخ داد. این صحنهها یادآور صحنههای تلخ شورای اول بود که گویی مجدداً یک تفکری یا شیوه و رفتار و عملی در شورای شهر رخ میدهد که زمینههای رسیدن شورای شهر به بنبست و در نتیجه انحلال شورا است. به همین دلیل بنده روی این موضوع حساسیت داشتم.
الان هم همین رویه است؟
اخیراً بعد از این مباحثی که مطرح شد، حتی همین امروز هم توصیه دوستان عموماً این است که چند ماه باقیمانده را دستبه دست هم دهیم و سعی کنیم افکار عمومی را از خود نرنجانیم. من فکر میکنم مردم با دیدن این صحبت ها و شنیدن این اظهارنظرات از ماها فارغ از نگاههای سیاسی قضاوت خوبی نخواهند کرد.
با آقای چمران در مدیریت اختلافی دارید؟
اختلاف در شیوه مدیریتی بله داریم. مثال عرض کنم. اگر بخواهم در اداره جلسات عرض کنم بنده معتقد به رعایت مهر آئیننامه هستم. معتقدم آئیننامه تعریف کرده است که بایستیم و مهر آئیننامه عمل کنیم. آقای چمران به دلیل وجاهت و به دلیل آن چهرهای که در جامعه دارند، بیشتر در عین حال که میخواهند آئیننامه را اجرا کنند یک نگاه پدرانه و یک نگاه کدخدامنشانه هم میخواهند اعمال کنند.
من جزو کسانی هستم که میگویم نگاه پدرانه باید در جای خود باشد و اجرای آئیننامه برای اداره جلسه باید در جای خود باشد.
فکر میکنید سرنوشت شورای پنجم همانند مجلس دهم شود؟
باید بیشتر با مردم صحبت کرد و مردم را بیشتر در جریان مسائل قرار داد. نباید اجازه داد جامعه به سمت دوقطبی شدن پیش رود که در نتیجه مردم برای مقابله با کسی، به نفع دیگری حرکت کنند. باید سعی کنیم انتخابات دوره آتی بر مبنای عقلانیت و مصالح ملی و آن چه تکلیف است، پیش رود. نه این که این گونه باشد که چون ما از آقای فلانی بدمان می آید می رویم به فلانی روی می آوریم.
حقوق شورای شهریها چه میزان است؟
میانگین ۶-۵ میلیون است.
رابطه آقای مرتضی طلائی با محمد باقر قالیباف الان چگونه است؟
خوب است.
همانند رابطه قبل در ناجا است؟
ما با آقای قالیباف یک رابطه رفاقت داریم که مبتنی بر سابقه قبلی در سپاه و نیروی انتظامی است. دوست دارید از اینجا وارد موضوع دیگری شوم که شاید برای افکار عمومی بد نباشد. می خواهید توضیح دهم؟
بله، بفرمایید.
شاید افکار عمومی چنین تلقی داشتند که بنده به خواست آقای قالیباف به شورای شهر آمدم. بنده به صراحت عرض میکنم من نه بنای آمدن به شورای شهر را داشتم و نه قصدی داشتم که در انتخاباتی شرکت کنم.
آن چه که نگاه بنده بود ادامه خدمت در لباس مقدس پلیس بود. اما شرایط در مجموعه سازمانی که در آن خدمت می کردم، با تغییر و تحولی که در ساختار فرماندهی به وجود آمد، به گونهای شد که مسیر حرکت من را به سمتی آورد که الان در آن قرار دارم. این یک نکته که آقای قالیباف در آمدن من به شورای شهر هیچ نقشی نداشتند.
چه سالی ازدواج کردید؟
سال ۵۸ بود.
چطور آشنا شدید؟
عمه ما خانواده همسرم را به ما معرفی کردند. بر حسب سنتهای قدیمی در روضه دیده بودند و از آنجا آشنایی پیدا شد و به مادرمان معرفی کردند.
در اصفهان؟
بله.
مهریه چه میزان بود؟
الان به ذهنم نیست ولی فکر نمیکنم ۷۰-۶۰ هزار تومان بیشتر باشد.
خطبه عقد را چه کسی خواند؟
حضرت آیتالله بزرگ اژهای و یکی دیگران از آقایان محله به نام آقای باقری خواندند.
تفریح دو نفره دارید؟
هر از گاهی اتفاق میافتد. چه در فضاهای داخلی خودمان دوبهدو هستیم. در سلیقه ها، اختلاف نظرات ما الان سه داماد داریم که برای ما موضوعیت دارند. ممکن است نوع نگاه من با ایشان محل گفتوگو قرار گیرد. جاهایی را من قبول ندارم و جاهایی را ایشان قبول ندارند. به هر حال گفتوگو داریم.
همین روزهای اخیر بابت یک موضوعی با هم مقداری تفاوت نظر داشتیم و این اختلاف نظر مقداری بالا گرفت. بعد هم من کاری داشتم و از منزل رفتم. وقتی از منزل خارج شدم و با خود خلوت کردم دیدم حق با ایشان است. صادقانه بگویم که دو گلدان گرفتم و رفتم خانه. جایی که اشتباه کردیم بهتر است دلجویی کنیم.
خانواده با فرماندهی نیروی انتظامی راحتتر بودند.
در دوره خود برای آنها مشکلات خود را داشت ولی با الان که مقایسه میکنند میگویند آن دوره بهتر بود. برای خودم هم این چنین است.
چه سالی جبهه رفتید؟ در فتحالمبین مجروح شدید؟
من عملیات فتح المبین مجروح شدم. من با آغاز مسائل کردستان در واقع اعزام شدم به کردستان.
قومیتی های کردستان؟
قائله های کردستان. بله. برای عملیات فتحالمبین از کردستان به جنوب رفتم. در عملیات فتح المبین شرکت کردم و توفیق مجروحیت پیدا کردیم. ۶ ماه بستری مطلق بودم. در فاصله بین رفتن به کردستان و آمدن به جنوب و این دوره به توصیه دوستان از عضویت فعال بسیج به عضویت رسمی سپاه درآمدم.
سال ۶۴ فرماندهی سپاه خوانسار شدم. بعد از عملیات کربلای ۴ و ۵ که ۲۵ نفر از بچههای پاسدار سپاه خوانسار یکجا شهید شدند. بنده خودم در عملیات کربلای ۴ و ۵ بودم و بعد از عملیات که رفتم فرمانده سپاه خوانسار شدم.
بعد فرمانده سپاه منطقه برخوار و میمه اصفهان شدم. بعد فرمانده سپاه کاشان شدم. تا سال ۷۰. یعنی فاصله ۶۰ تا ۷۰ را در این شهرها خدمت کردم. سال ۷۰ با ادغام نیروی انتظامی به واسطه همان تجربهای که از خدمت در بسیج و ارتباطاتی که با نیروهای کمیته و ژاندارمری و شهربانی در شهرهای مختلف داشتیم، به نیروی انتظامی رفتم. آن زمان آقای سیف اللهی رفته بودند ناجا و مأمور به ناجا شده بودند. به توصیه ایشان ما مأمور به نیروی انتظامی شدیم که ۳ ماه در اصفهان کمک کنیم. آن ۳ ماه به ۱۶ سال کشید.
رابطه شما با دانشجویان چطور است؟
این به اعتقاد بنده توفیق است که مسئولین ما و کسانی که شرایط را دارند برای ارتباط با اقشار مختلف جامعه در سطوح مختلف واقعاَ وقت بگذارند. علیرغم همه گرفتاریهایی که دارم هفتهای یک روز را به تدریس در دانشگاه اختصاص دادم.
قبل از این که ادعا کنم برای بچههای جوان خودمان تاثیر داشتم، برای خودم دیدن دیدگاهها و شنیدن صحبتهای نسل جوان امروز و دغدغههای آنها موثر بوده است.
خودتان چه رشتهای خواندید؟
کارشناسی من علوم سیاسی و کارشناسی ارشد من برنامهریزی فرهنگی است. دکترا هم که رشته جامعهشناسی فرهنگی است که بین زمین و هوا است و دارم میروم و میآیم.
سالگرد ۱۸ تیر بود که شما را به عنوان فرمانده نیروی انتظامی تهران برو بچههای کوی در آغوش گرفتند و با گل و شیرینی ...قصه چه بود؟
یک قصه فراموش نشدنی است. با آمدن ما به تهران آغاز دوره جدیدی از مسائل سیاسی و اجتماعی را در تهران شاهد بودیم که بعد از وقایع سال ۷۸ رخ داده بود. از دانشگاه تربیت مدرس آغاز این حرکتها شروع شد. من اولین بارم بود که وارد صحنه شدم.
باور و اعتقادی داشتم و کماکان هم پایبند هستم. معتقد هستم اگر توفیقی بود برخواسته از آن باور و اعتقاد بود. این در فرهنگ دینی ما زیرساختها و زیربناهایش وجود دارد. من روی سقف ماشین رفتم و با دوستان دانشجویی که از دانشگاه تربیت مدرس بیرون آمده بودند صحبت کردم. گفتم تا زمانی که پشت درب دانشگاه هستید دانشجو محسوب میشوید و من هم حق ندارم پا به محیط شما بگذارم.
داخل دانشگاه هستید و با خودتان هستید اما از درب دانشگاه که بیرون آمدید دیگر دانشجو نیستید، بلکه شهروند هستید. من موظف هستم بر حسب قوانین اداره جامعه با شما رفتار کنم. وقتی شما انسداد راه میکنید و تجمع میکنید و اقدامات مغایر با قانون انجام می دهید، من موظف هستم بر حسب قانون با شما برخورد کنم.
چون میدانم دانشجو هستید و مباحث شما چیست از شما درخواست میکنم داخل دانشگاه صحبت کنید و آنجا برای اولین بار به دوستان عرض کردم دسته گل بیاورند و به دوستان دانشجو بدهیم تا بدانند پلیس به دنبال برخورد نیست. چون تصویری که متاسفانه بعد از وقایع سال ۷۸ از پلیس معرفی کرده بودند یک چهره خشنی نشان دادند که فقط به دنبال برخورد کردن و تنش است.
در سال ۷۸ آن بنده خدا که فرمانده نیروی انتظامی بود واقعا مقصر بود؟
خیر. ما در قاعده اقدامات انتظامی سلسه مراتبی داریم، فرمانده میدان وجود دارد. این فرد بر اساس تشخیص خود باید تصمیم بگیرد و عمل کند.
حالا یا درست یا نادرست؟
بله. شاید دوستان ما در آن شرایط چنین تصمیم گرفتند چون ما در آن صحنه نبودیم و نمیتوانیم نسبت به آن زمان قضاوت کنیم. شاید در آن صحنه راهی جز این نمیدیدند که برای جمع کردن آن تعداد افراد که نقل است در کوی دانشگاه بودند و آن روزنامه معروف دستشان بوده است و تجمعات، کاری غیر این انجام دهند که این افراد را به داخل هدایت کنند و این منجر به تنش و درگیری شده است.
آن چه میتوانم بگویم این است که سال ۷۸ نسبت به پلیس ظلم شد. کماکان هم چنین است که سر پلیس را در عزا و عروسی میبرند. در شورای تامین یک مصوبه میگذرانید که پلیس جلوی این تجمع را بگیر. به چه وسیله و اقداماتی باشد، پیامدهای ناشی از برخورد با چه کسی است، همه بلاتکلیف است.
آقای طلائی یکباره از نیروی انتظامی کند و بیرون آمد؟ یعنی خودتان خواستید یا خواستند؟
خیر. واقعیت امر این است که آقای قالیباف وقتی از ناجا رفتند و فرماندهی بعد که آمدند به من گفتند شما کار خود را انجام دهید و من مشغول خدمت بودم. دوره فرماندهی در مسئولیتها سه ساله است و یک دوره تمدید میشود و دوره دوم من در حال پرشدن بود. با اتفاقاتی که در عرصه سیاسی کشور رخ داد، در مقطعی فرمانده محترم ناجا با بنده صحبت کردند و برنامه من را خواستند. منطق ایشان این بود که من با این شناسنامه خدمت در سطوح بالاتر ناجا قرار بگیرم.
این حق فرماندهی بود که برای من تصمیم بگیرد. در مجموع صحبت های ایشان من فهمیدم یا باید برگردم یا بروم. به من پیشنهاد شد به پلیس راهبر بروم. من اطاعت کردم و نمیدانم چه اتفاقی افتاد که در یک مقطعی علیرغم این که تا مرحله گردش کار رفتن من به پلیس راهبر آماده شد و برای مراجع ذیصلاح ارسال شد اما ناگهان تصمیم تغییر کرد و پیشنهاد شد من به استان دیگری بروم.
من برایم سوال شد که چه اتفاقی افتاد؟ گفتوگو شد و از ما خواسته شد به شورای شهر برویم.
درست است که میگفتند نوع نگاه شما در گشت ارشاد متفاوت بوده است؟
اعتقاد من در پلیس این بود و کماکان هم این است که با شیوههای قهری و سلبی نمیتوان مسائل اجتماعی و امنیت اجتماعی را حل کرد. این که همه کنار بروند و تنها پلیس نقطه مقابل آسیبهای اجتماعی شود نتیجه این چیزی است که نهایتا به عنوان چهره پلیس داشتیم.
ممکن است دوباره به نیروی انتظامی بروید؟
من سرباز این نظام و انقلاب و نوکر مردم هستم. آمادگی دارم در هر لحظهای تا نفسم میرود و میآید برای انجام کار در هر کسوتی از جمله در کسوت پلیس خدمت کنم.
آخرین باری که مناطق محروم رفتید چه زمانی بود؟
در خود تهران مناطق محروم داریم. هفته قبل بود.
میگویند حاشیههای تهران یکی از محرومترین نقاط است؟
اخیرا در صحن عرض کردم در منطقه یک که شمیرانات است، وقتی به بالا برسید و پشت آن برجهای سربه فلک کشیده یک محله به نام امامزاده قاسم وجود دارد که مردم در شرایط خوبی زندگی نمیکنند. در شرق تهران، جنوب تهران، در منطقه اتابک و مینابی ببینید مردم در کوچههای ۷۰ سانتی چطور زندگی میکنند و اگر کسی فوت کند تابوت را نمیتوانند در این کوچه ها ببرند و از پشت بام جنازه را بیرون میآورند. در میدان ازادی محله کامپ را ببینید که مردم چگونه زندگی میکنند.
بعد از ۳۸ سال چرا باید چنین مناطقی را داشته باشیم؟
نگاهها متفاوت است. اعتقاد من این است که اگر در مقام شهردار تهران بودم، موضوع بافت فرسوده تهران را در اولویت اول قرار میدادم.
گزارشی که از آسیبهای اجتماعی دارم به حدی رسیده است که متاسفانه ما امروز شاهد هستیم که رهبر معظم انقلاب شخصا ورود پیدا کردند. این افتخار برای ما نیست. این را نباید برای خود افتخار بدانیم که برای آسیبهای اجتماعی رهبری ورود پیدا کردند. این سرشکست مدیران ارشد کشور و مسئولانی است که در انجام وظایف خود قصور و کوتاهی کردند تا کار به جایی برسد که امروز رهبری ناچار باشند شخصا ورود یابند.
شورای شهر چه میزان وقت می گذارد؟
از نگاه خودم شورای شهر در بخش مربوط به آسیبها که معلولها است کار میکند اما در پیشگیری و علتیابی نه. انصافا شورای شهر و شهرداری بیش از توانش دارد کار می کند. ناتوانی و عدم قدرت تصمیمگیری و عدم مهارت در تصمیمگیری درست و توانمند نبودن برای تصمیمگیریهای درست از عواملی است که این وضع را ایجاد کرده است.
همه این نیست که بگوییم مسائل اقتصادی باعث شده است. در آسیبهای اجتماعی مسائل اقتصادی حرف آخر را میزند. ایکاش مسئولان ما از ماشین خود پیاده میشدند و خود در خیابان با مردم قدم میزدند و ایکاش کمی این محافظها را کنار میگذاشتند و خود مستقیم با مردم حرف می زدند تا ببینند مردم چه میگویند.
منبع: مهر
کد مطلب : ۶۷۲